پرینازعشق ما پرینازعشق ما، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

کوچولوی دوست داشتنی ما

بدون عنوان

عزیز دل مامان... عسلم ...خانمم...امروز یه کم فعال شدی مامان جون دیشب هوا یه کم بهتر بود و کوچه خاله کیتی عروسی بود تا اومدن از جلوی خونه ما رد بشن به قدری بوق زدن که تو بیدار شدی مامان جاااااان ...من هم تازه خوابیده بودم فکر میکردم که خوابیدی دیدم که بله بیدار شدی صبح هم من و بابایی با هم رفتیم یه کم دنبال خونه گشتیم و رفتیم خیابان رسالت ...نهار هم مامان بزرگ ابگوشت گذاشته بود ...خوشمزه شده بود ...اقای دوماد هم بودش با پسرعمه ...الان هم دارن کارتهای دایی جون رو مینویسن البته بعد از 3 ساعت بحث کردن ...
23 خرداد 1393

بدون عنوان

چه جالب مامانی دقیقا یک ماه میشه که وبلاگت رو اپدیت نکردم ...اخرین بار هم 21 اردیبهشت ماه وبلاگت رو نوشتم امروز هم 21 خرداد هستش ...
21 خرداد 1393

پریناز عزیزم

عزیز دلم بالاخره من و بابایی برات اسم انتخاب کردیم ....پریناز فرشته زیبایی من ...پریناز بابا اسمیه که بابایی همش میخواد حرف بزنه میگه ...حال پریناز بابا خوبه ...   عزیزم دلم برای این روزها تنگ میشه ...خوب بهمدیگه عادت کردیم ...این دوروز حرکتات خیلی کم بود ولی امروز خیلی حرکاتت بهتر بود ...امروز کمپوت اناناس گرفتم با ابمیوه زرد الو و شیر ...خیلی خوشت اومده یه کم فعال تر شدی الان هم مامانی داره میره وضو بگیر و نماز بخونه ...بابایی هم مدرسه مونده ...چون شب میخواد تبلیغات کنه دیگه نیومد خونه ...بهش گفتم بیا خونه گفت نه من شام هم نمیخورم چون امروز رفتم پیش داود و اون برام کیک و رانی گرفته من هم سیرم ... بیمه ماشین هم 19 تموم شده ...
21 خرداد 1393
1